۳
افزایش انگیزش
همدلی و موافقت
کاهش ترک خدمت و جابجایی
۴
فعالیت بیشتر
رفتار اجتماعی فعال
کاهش میزان غیبت و تاخیر
۵
کاهش استرس
نوع دوستی و کمک به همکاران
ارتقا اعتبار و موفقیت مالی سازمان
۶
احساس امنیت
خلاقیت و نوآوری
رشد و توسعه سازمان
۷
تصور مثبت از خود
کاهش تعارضات
اثربخشی و بهره وری
۸
حس فداکاری
اثربخشی و وابستگی گروهی
تحقق اهداف سازمانی
۲-۲-۲۲ دیدگاه ها و الگوهای جدید تعهد سازمانی
در نظریات سازمانی، دو دیدگاه در خصوص تعهد سازمانی وجود دارد:
دیدگاه اول، تعهد را با دید عاطفی یا نگرشی می بیند. افراد خودشان را با سازمان تعیین هویت می کنند و با احساس عضویت سازمانی، متعهد به تحقق اهداف سازمان می شوند. فرد در این رویکرد با سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد و از عضویت در آن لذت می برد. این رویکرد بطور خاص توسط پورتر و همکاران (۱۹۷۴) عملیاتی گردید.
از نظر صاحبنظران دیگر، وابستگی عاطفی و روانی در تعهد نقش چندانی ندارد و تعهد به مثابه تمایل به فعالیت های مستمر براساس تشخیص فرد از هزینه های مربوط به ترک سازمان تعریف می شود. بر طبق رویکرد دوم، افراد به دلیل سرمایه گذاری هایی که در سازمان کرده اند در سازمان باقی می مانند. صاحبنظران سازمان در این رویکرد به بعد رفتاری نه بعد نگرشی تعهد سازمانی تأکید خاصی می ورزند. این رویکرد توسط دانشمندانی همچون بکر (۱۹۶۰)، رتیزر و ترایس (۱۹۶۹) و آلوتر (۱۹۸۲) عملیاتی شده است.
فرهنگی (۱۳۸۴) در مقاله خود دیدگاه هایی را در مورد کانون های تعهد سازمانی بیان می کنند:
دیدگاه ریچرز[۱۷۵]: ریچرز یکی از اولین محققان در زمینه کانون تعهد، اعتقاد دارد که مفاهیم عمومی تعهد سازمانی ممکن است زمانی بهتر درک شوند که آن ها را مجموعه ای از تعهدات در نظر گرفت. به اعتقاد او کارکنان می توانند تعهدات مختلفی را به اهداف و ارزش های گروه های گوناگون در درون سازمان تجزیه کنند. بنابراین، در درون سازمان تنها درک تعهد سازمانی مهم نیست، بلکه توجه به کانون های تعهد نیز الزامی است. ریچرز کانون های تعهد کارکنان را شامل: تعهد به مدیریت عالی، سرپرستان، گروه کار، همکاران، مشتریان سازمان دانسته و معتقد است که کارکنان می توانند به این کانون ها، با توجه به درجه انطباق اهداف و ارزش هایشان با آن ها طور متفاوتی متعهد شوند (شیان[۱۷۶] چنج و همکاران، ۲۰۰۳:۳۱۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دیدگاه بکر و بیلینگس[۱۷۷]: برای طبقه بندی کانون های تعهد، بکر و بیلینگس بین کسانی که متعهد به سطوح پایین سازمان همچون گروه کاری و سرپرست مستقیم هستند و کسانی که عمدتاً متعهد به سطوح بالای سازمان مثل مدیریت ارشد و سازمان در کل بودند، تمایز قائل شدند. با ترکیب هر کدام از این سطوح بالا و پایین، آن ها چهار دیدگاه متمایز را مطرح کردند: ابتدا افرادی که تعهد کمی هم به گروه های کاری و سرپرستان و هم به مدیریت ارشد و سازمان دارند که به آن ها عنوان «بی تعهد» دادند، بر عکس افرادی که به هر دو کانون تعهد بالایی را نشان دادند «متعهد» نامیده شدند. در بین این دو گروه افرادی هستند که به سرپرست و گروه کاریشان کاملاً متعهد اما به مدیریت عالی و سازمان متعهد نیستند عنوان افراد «متعهد جزئی» (محلی) در نظر گرفته می شوند و کسانی که به مدیریت ارشد و سازمان کاملاً متعهد ولی به سرپرست و گروه کاریشان متعهد نیستند که به آن ها افراد «متعهد کلی» (جهانی) می گویند (فرهنگی، حسین زاده، ۱۳۸۴).
۲-۲-۲۳ تعهد سازمانی از دیدگاه اسلام
تعهد در برابر وعده ها و وفای به قراردادها یکی از عالیترین خصلت های زیبای انسانی به شمار می آید که چنین خصلتی برای ادامه زندگی و تعالی و رشد انسان ضروریست. خداوند در قرآن کریم مومنان را به وفای به عهد و پیمان ها مورد خطاب قرار می دهد (سوره ی مائده آیه ۱) و یکی از چیزهایی که در روز قیامت از انسان بازخواست می شود همین پیمان ها و وعده هاست (سوره ی اسراء آیه ۳۴).
تعهد اسلامی احساس مسئولیت درونی فرد در قبال وظایف محوله و پی آمدهای آنهاست که ناشی از ایمان و اعتقادات الهی است. به همین لحاظ داشتن فرهنگ اسلامی نوعی تعهد ایجاد می کند که افراد خویش را ملزم به پاسخگویی در قبال دستور های پروردگار و دین مبین اسلام می بینند و صرفنظر از وجود قوانین و مقررات یا ناظر بیرونی به انجام دادن کارها از روی مسئولیت همت می گمارد و جلب رضایت حق تعالی را سرلوحه ی تلاش خویش قرار می دهد و اختیار تفویض شده به خویش را امانت الهی می داند که باید بر اساس عهد و پیمانی که پذیرفته است به خوبی به سر منزل مقصود برساند.
از طرفی پیمان شکنی و خلف وعده تا آنجا زشت است که بعضی از روایات، آن را یکی از نشانه های نفاق به حساب می آورند. در این خصوص پیامبر اکرم فرمودند: منافق کسی است که زمانی وعده می دهد تخلف کند.
امیر مومنان در عهد نامه خود به مالک اشتر، وفای به عهد را بعنوان یکی از مهمترین فرائض خدایی در اجتماع بشری بحساب می آورد و حتی شکستن پیمان در مورد دشمن را نیز جایز نمی داند. زیرا هیچ امری از واجبات خداوند، در جامعه بشری با همه خواسته های گوناگون و پراکندگی اندیشه ها مهمتر از وفاداری نسبت به پیمان ها نیست (غیاثی، ۱۳۹۰).