گلستان تو را من آب دادم چطور بینم بچیند دیگری گل
خوشا امشب که مهمون شمایم کبوتر برلب بون[۱۳] شمایم
ترشرویی مکن بر روی مهمون خدا داند که فردا شب کجایم
دلم می خوا پک صد گز بگیرم زنی از جانب کرکز بگیرم
زنان کرکزی شیرین زبونن که آب شور خوردن مهربونن
دلم می خوا از اینجا پر بگیرم زمین کربلا لنگر بگیرم
زمین کربلا قبر شهیدون سراغی از علی اکبر بگیرم
شعر محلی
قالی باقی
اُوی شاگرد قالی بافم من از صبح تا شب میبافم
استادم حسن سه کلهی بهترین نقش گوی توی محلهی
اُوی شاگرد قالی بافم من از صبح تا شب میبافم
اُستادم میاد پاکی بدست از حیبتش میرَم به غش
اُوی شاگرد قالی بافم من از صبح تا شب میبافم
دو خوار (خواهر) دارم فاطو و لیلو میدِمِشون به مَمِلو و غلو
فاطو از لیلو خوشکل تره وی حیف جهازش کمتره
اُوی شاگرد قالی بافم من از صبح تا شب میبافم.
عاشقانه
به قُربون انار رو به آفتاب خودم سُرخ و سفید، یارم سیاه تاب
همه میگَن که یار تو سیایِ سیاهیش بر دلم مهر و گیاهِ.
به قُربون انار دونه میشَم به قُربون وِلِ چارشونهِ میشَم
همه میگَن برو ترک وِلِت کن چجور ترکِش کنم دیوونهِ میشَم.
نما شومُ نما شومُ نماشوم دلم میخواد که دوماتِ شما شوم
کُماچو پخته ای که خر نمیخورد خودم خوردم که دومات شما شوم.
دو تا سیبو، دو تا نارُ، دو غنچه فرستم از برات یار نوچهِ
دو تا مو از سرِ زلفت رها کن دَوَندَم یادگاری وَر کِمونچهِ.
بیا دلبر نَکن نا مهربونی همیشه نیست بازار جوانی
جوانی نو بهاری بود بُگذشت بَسی پیرون کنند یاد جوانی.
آداب و رسوم
آداب عروسی :
پس از متوجه شدن ازمیل خانواده دختر به پذیرش خواستگار،خانواده داماد باظرفی ماست ودستمالی سبزی به خانه دختر میروندوصحبت هایشان را رد وبدل میکنند.درصورتی که به توافق رسیدنند،پس ازمدتی مراسم طلبون انجام میشود.مراسم ازاین قراراست که با دعوت اقوام نزدیک حلقه یاانگشتری به انگشت وکفش به پای دختر میکنند.ازاین پس پسر می تواندبه خانه نامزد خویش برود.مراسم شب عروسی وعقد با حمام بردن عروس آغاز می شود،درطول این کار ساز وآواز وشادی ادامه دارد. درگذشته عروس را بر الاغ نشانده وتا خانه همراه با ساز وآواز
می آوردنند،پس از آن مراسم عقد درحضور اقوام وآشنایان انجام می گیرد این مراسم که با سلام و صلوات برمحمدوال محمد(ص) آغاز می شود بنا به خواسته عروس هریک از بستگان نزدیک عروس می آیند و رضایت خویش را از این وصلت اعلام می کنند ودر پی آن عروس بارعایت آداب خاصی بله را می گوید ،در طول این مراسم به سوریان (دعوت شدگان) شربت وشیرینی داده می شود وپس از صرف شام میهمانان سر صحبت را با یکدیگر برمی دارند وگاهی آوازی خوانده می شود ودر پی آن جلسه تمام می شود . هنگام ورود عروس به خانه داماد، گوساله یا گوسفندی جلویش می کشند واز طرف داماد و پدر ومادرداماد به عروس پا انداز (هدیه) داده می شود۰سه روز پس آمدن عروس به خانه داماد اقوام عروس جهازیه وی را به خانه داماد آورده و مرتب می کنند .رسم بعد از این دعوت عروس وداماد تازه ازطرف اقوام می باشد وتوسط پدر عروس آغاز می شود که به آن در اصطلاح پا گشا یا پاگشونی گویند.
آب چل : در سومین و دهمین روز پس از زایمان زن ، مراسمی ترتیب می دهند و یکی از زنهای حاضر در جلسه چهل ریگ و چهل دانه جو به اضافه چهل پِشِنگواِو[۱۴] که با پر های گل سرخ همراه است و از قبل آماده شده است یه ترتیب و جدا جدا از بالای سر زائو پایین می اندازد. مابقی آب ظرف را اطراف خانه می پاشند و معتقدند که با این عمل پچلی[۱۵] از ایشان دور می شود و از چشم بد در امان خواهند بود. ریختن آب بر سر زائو زاییدنهای بعدی ویرا تضمین می کند ، حال اگر آب چل زائو دزدیده شود ، یعنی مقدماتی که به نیت ریختن آب چل بر سر وی مهیا شده است ، بر سر زن سترونی ریخته شود – زائو نازا و رباینده آب چل که همانا فرد سترون است – به آرزوی خویش که داشتن اولاد است خواهد رسید به دلیل جلوگیری از ربوده شدن آب چل عده یی از زائوها سعی می کنند که مراسم ریختن آب چل مخفبانه و بدون اطلاع سایرین انجام شود.
آش عقب پا : پس از رفتن کسی به مسافرت دور و دراز خانواده وی با پختن آش موسوم به آش عقب پا ، سفر خوشی را برای مسافرشان آرزو می کنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
الله رمضانی
عدهای از جوانان شبهای ماه رمضان در منازل رفته، دسته جمعی با خواندن اشعاری مخصوص پول یا خوردنی طلب میکنند که این مراسم به نام الله رمضانی معروف است که اشعارشان این طور شروع میشوند:
بله بله بله بله: سلام کردم که سلامت باشین
زیر علم سبز محمد باشین
شیر علی شیر شیر علی یا صاحب شیران علی
این در خونه که رو ور روزه
صاحب خونه مخمل دوزه
شیر علی، شیر شیر علی یا صاحب شیران علی
این در خونه که رو به کربلا
صاحب خونه وجودش بی بلا
تن گل و پیرزن گل یا صاحب رخساره گل
ما از آن بالای بالا آمدیم
ما از اون صندوق اعلا آمدیم
توی اون صندوق پر از نقش و نگار
کبوتر غر میزنه وقت بهار
جوابی یا ثوابی یا کاسه آبی.
و اگر فیضی نرسد میگوید:
صلی علی محمد صلوات برمحمد