(همان، ۱۱۲۰)
پس آموزش شاگرد چنانچه مبتنی بر سابقه ذهنی و تجربه وی نباشد و برای فهم مطالب و سخنان معلم آمادگی نداشته باشد ، کلام در او اثری نخواهد داشت و معلم تنها خود را به ستوه آورده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فهم سخن چون نکند مستمع قوت طبع از متکلم مجوی
برای تربیت درست به نظر شیخ شیراز ، انسان می بایست استعداد ذاتی و درونی را با محیط اجتماعی هماهنگ کند و با کمک تجربه به مفهوم درست دست یابد.
چو کنعان را طبیعت بی هنر بود پیمبر زادگی قدرش نیفزود
هنر بنما اگر داری نه گوهر گل از خار است و ابراهیم از آذر
(همان، ۱۲۶۴)
در غیر این صورت« استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نا مساعد ضایع. خاکستر نسب عالی داردکه آتش جوهر علوی است و لیکن چون به نفس خود هنری ندارد با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خاصیت وی است.
موضوع مهم اینکه معلم هر چه اطلاعاتش بیشتر و توانایی او در بکار گیری معلومات تخصصی قوی تر باشد موفقیّت او در تعلیم و تربیّت افزون تر است. معلم در این بین باید مسائل و مشکلات را لمس کند و بر اساس واقعیّات موجود مسائل را کشف نماید. سعدی علمی را که به محک آزمایش در آمده موثر
می داند و برای علم بدون تجربه ارزشی قایل نیست.
علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی
سخنان اخلاقی سعدی با کلماتی منثور و منظوم که خواننده را خوش آید بصورت پند و اندرز و اغلب در لباس تمثیل بیان شده است. در باب هفتم بوستان و گلستان عقاید خود را در مبحث « تعلیم و تربیت» به عامه مردم و علمای تربیتی ابراز داشته است. زیرا می داند که انسان در هر سنی نیاز به هدایت و راهنمایی دارد.
باید یادآور شد که برخی بر تناقض گویی سعدی ایراداتی وارد کرده اندو دلیل آنان بیشتر در امور تربیتی است. در پاسخ باید به نکاتی اشاره کرد : اول اینکه سعدی عالم اخلاق است و هدف او در تربیت ، پرورش و تهذیب اخلاق است. به کلمات قصار او در زمینه تربیت توجه کنید:
« نه هرکه به قامت بهتر به قیمت بهتر» و یا « مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید»
چنانکه توجه می شود سعدی در تربیت تنها به ذکر کلیات می پردازد و خواننده تجارب را به آسانی بدست می آورد.
از این گذشته ارزشهای اخلاقی که بر دین و سنت استوار است هیچگاه به بی ارزشی مبدل نمی شود و در همه زمانها پسندیده باقی می ماند. مثلا رفتار نیک همیشه مورد پذیرش است.
دوم اینکه : در آثار سعدی زمانی می توان به تناقض گویی حکم کرد که این موارد بر سایر مسائل تربیتی غلبه داشته باشد. ما امروزه مسائل را بر مبنای پیشرفت علم می سنجیم و فرضیه و آزمایشات گوناگون را برای شناخت مجهولات معیار قرار می دهیم. سوال اینجاست که آیا در مورد دید گاه سعدی در قرن هفتم هم باید به چنین قضاوتی نشست؟ بد نیست اشاره شود که در میان اشعار و حدود ۲۸۹ داستان و جملات کوتاه گلستان تنها پنج مورد تناقض در آثار شیخ یافته اند و این موارد اندک نباید مستمسکی برای بهانه گیران قرار گیرد ( www.research.ac.ir).
زمینه های انسانی ، اخلاقی و اجتماعی در گلستان و بوستان
بوستان سعدی
سپندها و آرزو های سعدی در بوستان پیش از دیگر آثار او جلوه گراست . به عبارت دیگر سعدی مدینه فاضله ای را که میجسته در بوستان تصور کرده است . در این کتاب پر مغز از دنیایی واقعی که آکنده است از زشتی و زیبایی ، تاریکی و روشنی و بیشتر اسیر تباهی و شقاوت کمتر سخن می رود بلکه جهان بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانیت یعنی عالم چنان که باید باشد ….. سعدی در تصویر این مدینه فاضله داریم از تجربه ها ، سرگذشت ها و روایان گذشتگان یاد می کند . در نظر او در روای هر چیز نکته ای نهفته و عبرتی . هیچ موضوعی نیست که فکر روشن و تدبیر او را به تامل بر نینگیزد ( یوسفی ، ۱۳۷۰ : ۱۷ ) .
بر روی هم جهانی که سعدی در بوستان می جوید عالم ایمان به خداست و نیکی و صفا ، راستی و پاکی و روشنی و حقیقت . این جهان برای ما آرزو و تصوری می آفریند از عالم ، چنانکه مطلوب و پسندیده است و در دلها این شوق را پدید می اورد که در راه ساختن جهانی بهتر و انسانی تر باید کوشید .
موضوع در خور توجه آن که سعدی در مقام هنرمندی بزرگ و روانشناس بسیاری از نکات باریک و اندیشه های بلند خود را در لباس حکایات دلپذیر عرضه داشته است و این خصیصه موجب آمده که آراء جدی و استوار او به صورت مطبوع در نظر خواننده جلوه نماید و در او تاثیر کند ( امرسن ) نیز همین حالت را در آثار سعدی تشخیص داده که در شعر معروف خود با عنوان « سعدی » صفات « شادی بخش دل آدمی » و « شادی آفرین و شاد و سرخوش » را درباره وی به کار برد .( همان : ۱۴-۱۸ )
بی شک روح و فکر سعدی از قرآن و حدیث بهره برده است و از ادب و عرب تغذیه کرده است ؛ چرا که سعدی یک مسلمان عربی دان بوده که با توجه به شرایط دوران زندگی خود ، از این زبان آثار آن بهره برده بوده است . در کتاب « سیمای سعدی » آورده شده است : « کوتاه سخن سعدی همه جا با قرآن است ؛ در تغزل ، در رثاء ، در وصف ، در مدح و شیوه های وعظ و کلمات ، در نثر و نظم ، همه و همه جا سعدی با قرآن است و قرآن با سعدی » و در جای دیگر میزان استفاده سعدی در گلستان سعدی از قرآن و حدیث را آمار می دهد و می نویسد « گلستان در ۱۰۲ مورد از آیات قرآنی و در ۷۰ مورد از احادیث نبوی و در بوستان ، ۱۱۵ مورداز آیات قرآنی و در ۵۲ مورد از احادیث ، آشکارا بهره مند است ( موید شیرازی ، ۱۳۷۶ : ۳۲ -۳۵ ) .
نخستین اثر مستقلی از سعدی که بصورت تالیف یافت ، سعدی نامه یا بوستان بود . در نسخه های قدیم ، نام کتاب سعدی نامه و در نسخه های جدید بوستان است . و معلوم نیست خود سعدی چه نامی بر آن نهاده بوده است . از مقدمه بوستان چنین بر می آید که بسیاری از بخش های بوستان را پیش از ورود به شیراز سروده بوده و در شیراز به سال ۶۵۵ ف یعنی در همان سال بازگشت ، آن را به پایان رسانده است :
ز ششصد فزون بود پنجاه و پنج که پر دُر شد این نامدار گنج
بوستان آمیزه ای است از اخلاق و سیاست مردان و حکمت عملی و دستور های زندگی ، اغلب مطالب در قالب حکایت و از زبان شخصیت های داستان ها و به صورت گفت و شنید بیان شده است . بدین سان شاعر در بوستان دنیایی می آفریند مطابق آرزو نه مطابق واقعیت همه چیز و همه کس در بوستان رنگ آرمانی دارد . شاعر حقیقت و فضیلت را پیش روی مردم عصر می نهد یا شاید یافته شوند کسانی که از واقعیت حقیر عصر که در آن انسانیت ذلیل شده و شرافت جای به رذالت داده است ، به سوی آن حقیقت و فضیلت اگر نه خیز بردارند ، کشش و حرکتی در خود به سوی آن باز یابند ( انوری ، ۱۳۷۱ : ۲ )
مطالب اخلاقی و ملاحظه های اجتماعی ، پندها و دستور العمل های زندگانی و خلاصه آنچه بوستان را از حیث معنی بلند و گرانمایه می کند ، شاید خیلی ابتکار نباشد و گویندگان دیگر باشند ولی سبک فصیح و بلیغ سعدی بر آنها لباس براندازه ای پوشانیده است در هیچ یک از استادان پیشن جلوه نمی کند . بوستان از حیث مطلب پرمایع ترین آثار سعدی است . در خلال آن بلندی مقصد ، استواری فکر ، نشر فضائل روحی و اجتماعی و بالجمله روح بزرگوار وی هویدا می شود .(دشتی ، بی تا: ۲۸۷)
موضوعات اخلاقی و اجتماعی بوستان در ده باب با نظمی سنجیده ، طبقه بندی شده است .
باب اول ، عدالت که سیر اصیل زبردستان و صاحبدلان ولایت است : گفتگو میکند و تدبیر مملکت و رزانت رای شاهان را یاری نماید و تکیه گاه همه پیکره آن بر کلاهداری خلق و پاسداری فرمان خلق است .
باب دوم ، به احسان که عالی ترین و کاملترین جلوه انسانیت است ، اختصاص یافته و شیخ بازنموده است که چگونه می توان سیاست را بر احسان متکی و نشان میدهد که فریب کاری و ریاورزی در ماکیاول در کتاب امیر به آن توصیه نموده بلکی فاقد ارزش است .
باب سوم ، به عشق و شوری و مستی اختصاص یافته و استاد غزل ، سعدی که خود سر هست، باده شوق و محبت است ، خواسته دانه عشق را در جهان انسانیت بیفشاند و کارآموزان سخن خود را ، از عشق خلق به عشق خالق رساند .
باب چهارم و پنجم ، به تربیت ، به تواضع و تسلیم و قناعت که رکن رکین عرفان عملی است ، مخصوص شده و باب هفتم درباره تربیت که اساس انسان پروری است گفتگو کرده است . در نصیحه الملوک غزالی نیز خلال دو باب بحث درباره خرد و بیان حکمت های حکیمان است و باب هفتم گلستان هم عنوان « تربیت » دارد . نتیجه تربیت درست ، حق شناسی و شناختن قدر عافیت و در گذشتن از خطاها و در فرجام کار ، پیوستن به مبدا هستی است . « قال النبی : اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفویض الامرالیه » استاد اجل سعدی شیراز هم باب هشتم بوستان را به شکر بر عافیت پرداخته و در باب نهم دست به پوزش به درگاه حق برافراشته و در همین باب که خاتمیت کتاب است ، همه هستی خود را یکسر از خدا شناخته و به حق ، توفیق خدمت را تنها از منت و احسان الهی دانسته است.
نگاهی به اندیشه های اجتماعی و سجایای اخلاقی سعدی
سعدی شیرازی، بی تردید بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره کننده خویش روشن ساخت و آن روشنی چنان بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن از تاثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند. زبان فصیح او زبان دل، و عشق و محبت او خود نشانه تمام عیاری است از «آدمیت » به همان معنی که خود بیان کرده است.
درین مقام سخن گفتن از ترجمه احوال، مسافرتها، تحصیلات و حوادث ایام و هنر سعدی در پروراندن نثر مسجع زیبا و اشعار دلپذیر سهل و ممتنع و پند و اندرزهای دلنشین شاعر را به وقتی دیگر می گذاریم و تنها از سجایای اخلاقی شاعر، به کوتاهی، یاد می کنیم که چکیده و حاصل عمر پربار اوست.
از احوال و شرح زندگانی او چندان اطلاعاتی در دست نیست چرا که بدبختانه ایرانیان در ثبت احوال ابناء نوع خود مسامحه و سهل انگاری ورزیده اند چنان که کمتر کسی از بزرگان ما جزئیات زندگانیش معلوم است و درباره شیخ سعدی مسامحه بجایی رسیده که حتی نام او هم بدرستی ضبط نگردیده است.
این که از احوال شیخ سعدی اظهار بی خبری می کنیم از آن رو نیست که درباره وی سخن نگفته و حکایاتی نقل نکرده باشند، نگارش بسیار اما تحقیق کم بوده است و باید تصدیق کرد که خود شیخ بزرگوار نیز در گمراه ساختن مردم درباره خویش اهتمام ورزیده، زیرا که برای پروردن نکات حکمی و اخلاقی که در خاطر داشته است حکایاتی ساخته و وقایعی نقل کرده و شخص خود را در آن وقایع دخیل نموده و از این حکایات فقط تمثیل را در نظر داشته است نه واقعیت را.
از جمله سجایای اخلاقی سعدی که آن را در کمتر شاعر و نویسنده ای می توان یافت، شهامت او در بیان حقایق و لحن عتاب آمیزش در برابر حاکمان و قدرتمندان زمان و دنیاداران از خدا بی خبر و زاهد نماهای بی بصر است. هر چند در میان آثار او قصایدی که به سنت شاعران ستایشگر سروده شده است، اندک نیست، اما تفاوت این مدایح با سایر آثار مشابه در این است که سعدی به رغم دیگر گویندگان مداح متملق، بجای چاپلوسی و مبالغه در اوصاف ممدوح، غالبا به عنوان ناصحی دلسوز و بیم دهنده، صاحبان زر و زور و تزویر را به بی ثباتی دنیا و زوال پذیری قدرتهای مادی و بدفرجامی ستمگران متوجه می کند و با تازیانه هوشیاری بخش ملامت و نصیحت، به تادیب ممدوحان خویش می پردازد و به دینداری و خداپرستی و عدالت و نیکوکاری دعوتشان می کند.
ایمان مذهبی و اعتقاد راسخ سعدی به مبانی دینی از قصاید غرا در توحید و اشعاری که در بزرگداشت نبی اکرم صلی الله علیه وآله سروده است، بروشنی پیداست. او در عالم عشق ورزی به «عشق محمد و آل محمد» بسنده می کند . سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمدصلی الله علیه وآله بس است و آل محمدصلی الله علیه وآله (سعدی ،۱۳۴۰ : ۶۹۴)
نیل به رستگاری و صفا را در پیروی از طریق پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می داند، چنان که گفته است:
مپندار سعدی که راه صفا توان رفت جز از پی مصطفا
(همان، ۳۱۰)
سعدی به خلق جهان که همه یکسره نهال خدایند، مهر می ورزد. او مبشر صلح و بشردوستی است. در چشم انداز جهان آرمانی او، بنی آدم اعضای یک پیکر و در آفرینش از یک گوهرند و چون کرامت انسانی و آزادی او در نظرش اهمیت فراوان دارد، غایت آرزویش تفاهم میان ملتها و از بین رفتن خصومتها و کدورتها است و در این عرصه با احساس مسؤولیت و غمخواری نسبت به ناتوانان، خطاب به مصلحان و خیراندیشان، چنین سفارش می کند:
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
(سعدی، ۱۳۷۹: ۹۷)