شیخ حر عاملی (م ۱۱۰۴ق) و دیگران نیز همین سخنان را گفتهاند.[۸۷۳]
معمولاً اصولیان این دیدگاه را انکار کردهاند و بین توجه به روایات و حتی تقّید به متن روایات در فتاوی و اخباریگریِّ مصطلحِ قرون یازدهم به بعد، تفاوت قائل شدهاند.[۸۷۴]
البته وجود عناوینی مثل حشویه و نظائر آن در کلمات شیخ مفید و دیگران حکایت از وجود جریانی اخباری مسلک ، در دورۀ ایشان دارد و عبد الجلیل قزوینی رازی در سدۀ ششم، اصطلاح اخباری را برای پیروان متون روایات و اخبار به کار برده است.[۸۷۵]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سید محمد باقر صدر معقتد است، بین اخباریگری به عنوان یک مسلک و شیوۀ فقهی ـ که استرآبادی تأسیس کرد ـ و اخباریگری به صورت یک مرحله از ادوار فقه فرق است و قبل از شیخ طوسی فقها به ذکر متن روایات اکتفا میکردند و از محدودۀ متن خارج نمیشدند و به احکام فروعاتِ خارج از روایات نمیپرداختند. اما شیخ در مبسوط با اعتراض به آنها خود بانی تعرض به فروع خارج از روایات و تطبیق بر قواعد کلی شد.[۸۷۶]
الشرایع از علی بن بابویه، مقنع و هدایۀ شیخ صدوق و مقنعۀ شیخ مفید و حتی نهایۀ شیخ طوسی شاید حکایت از همان دورۀ اخباری فقه باشد و ابن عقیل عمانی (م ۳۲۹ ق) در المتمسک بحبل آل الرسول[۸۷۷] و ابن جنید اسکافی (م ۳۸۱ق) در تهذیب الشیعه لاحکام الشریعه و شیخ مفید (م ۴۱۳ق) در التذکره باصول الفقه و سید مرتضی (م ۴۳۶ق) در الذریعه الی اصول الشریعه و دیگرانی که معاصر با قدمای اصحاب بودهاند (که ملا امین استرآبادی و دیگران آنها را اخباری معرفی کرده) معرّف و مظهر توجه به فروعات و اصول فقه هستند که با دیدگاه استرآبادی مطابق نیست.
-
- اختلافات و اشتراکات اخباریان و اصولیان
عدۀ زیادی از علما به ویژه اخباریها فرقهای بین اخباری و اصولی را مطرح کردهاند. از جمله سیّد نعمت الله جزائری در منبع الحیاه و فتحعلی خان ـ سبط کریم خان زند ـ در کتاب الفوائد الشیرازیه[۸۷۸] و سلیمان بن عبدالله بحرانی در کتاب البلغه[۸۷۹] این فروق را بیان کردهاند. و دایره المعارف تشیع گفته: عدد فروق بین اخباریین و اصولیین از ۳۰ فرق میگذرد.[۸۸۰] عبدالله بن صالح سماهیجی بحرانی (م ۱۱۳۵ق) در کتاب منیه الممارسین مشخصهها را به ۴۰ فرق رسانیده است.[۸۸۱]
میرزا محمد اخباری (م ۱۲۳۳ق) در کتاب حرز الحواس عن وسوسه الخناس ۳۹ فرق را بیان کرده[۸۸۲] ولی در کتاب دیگرش الطهر الفاصل بین الحق و الباطل فروق را به ۵۹ فرق رسانیده است.[۸۸۳]
و سیّد محمد دسفوری در فاروق الحق ۸۶ فرق را بین آنان بیان میکند.[۸۸۴]
شیخ یوسف بحرانی (م ۱۱۸۶ق) خواسته اختلافات بین اخباریین و اصولیین را کم اهمیت و طبیعی و بیشتر آنها را لفظی قلمداد کند، لذا میگوید: بیشتر این فروقی که ذکر کردهاند بلکه تمام آنها وقتی تحقیق و تأمّل شود فرقی حساب نمیشود و نزاع لفظی است.[۸۸۵] و خود مجتهدین و یا اخباریین در آحاد مسائل با هم اختلاف نظر دارند، بلکه گاهی برخی از آنان دو نظر متفاوت دارند و رئیس اخباریین شیخ صدوق نظراتی دارد که مجتهدین و اخباریین با او موافقت نکردهاند.[۸۸۶]
برخی از مهمترین شاخصه های اخباریگری عبارت است از: حرمت اجتهاد، تقسیم خبر و حدیث به صحیح و ضعیف، انحصار ادله در کتاب و سنت، حجت بودن علم و عدم حجیت ظن، غلط بودن تقسیم مردم به مجتهد و مقلد، عدم حجیت ظواهر قرآن، قطعی الصدور بودن همۀ روایات کتب اربعه، عدم حجیت مستقلات عقلیه، عدم اجرای برائت اصلیه در تعارض اخبار، بطلان قیاس منصوص العله و تنقیح مناط و…[۸۸۷] .
-
- اخباریگری در بحرین
بررسی اینکه آیا محدثان متقدم بحرین با افکار اخباریگری چه نسبتی داشتهاند نیاز به جستجو و فحص زیادی دارد. لازم است همه یا بیشتر آثار و تألیفات آنها مورد دقت قرار گیرد تا از آنجا که این کار در حجم و فرصت چنین نوشتاری نیست آن را به عهدۀ فرصتی دیگر میگذاریم.
اما کوتاه سخن اینکه یکی از مهمترین شخصیتهای متقدم بحرینی که فعالیتهای زیادی داشته و هم فقیه و محدث بوده و هم کلامی صوفی مشرب، ابن ابی جمهور احسایی است.
برجستهترین محدثی که شائبه پیشینۀ اخباریگری نسبت به او مطرح شده است، احسایی است.
برخی معتقدند ابن ابی جمهور احسایی، از جمله کسانی بوده که راه را بر اخباریان هموار کرده، او در رسالهای با عنوان العمل باخبار اصحابنا به اقامه ادلهای در این زمینه پرداخته و اثبات کرده، عمل کردن به مطلق اخباری که در کتب ما وارد شده، لازم است.[۸۸۸]
نقد و بررسی
به نظر میرسد این نسبتی که به ابن ابی جمهور داده شده است، احتیاج به بررسی و تحقیق دارد. زیرا در مقابل برخی مانند میرزا عبدالله اصفهانی و سید نعمت الله جزائری[۸۸۹] نسبت تصوّف به او دادهاند و اصفهانی اضافه میکند: تندروی او در تصوف سبب شد که حق وی از بین برود.[۸۹۰] کتابهایی که ابن ابی جمهور با رویکرد صوفیانه و عرفانی مانند المجلی لمرآه المنجی و شرح زاد المسافرین نوشته است نشان از گرایش شدید عرفانی و کلامی اوست..[۸۹۱] برخی دیگر مانند قاضی نورالله شوشتری و محدث بحرانی و نوری میگوید: او از مجتهدین امامیه است.[۸۹۲]
در بحث مربوط به رویکرد عقلگرایی و صوفیانه مختصری از افکار احسایی را ذکر کردیم که با آموزههای اخباریگری به کلی ناسازگار است و گفتیم که او سعی در تلفیق تفکرات عرفانی و روایی داشته است که مشخص است این شیوه از اخباریها بیگانه است.
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی میگوید: اینکه نسبت اخباری به او دادهاند خلاف آن چیزی است که از کلماتش در برخی کتب او بر میآید. کسی که به آثار او مراجعه کند، این مطلب برای او روشن میشود، که او مذاقی متوسط بین اصولیه و اخباریه داشته است.[۸۹۳]
همچنین آنچه به ابن ابی جمهور نسبت داده شده که رسالهای در پذیرش تمام اخبار دارد و مشرب اخباریه را در آن طی کرده صحیح به نظر نمیرسد. زیرا برای او کتاب دیگری با عنوان کاشفه الحال عن احوال الاستدلال ذکر کردهاند[۸۹۴] که با مسلک اخباریگری اصلاً سازگار نیست. گذشته بر آن جمعی از محققین مانند میرزا حسین نوری و آقا بزرگ تهرانی این دو کتاب را یکی میدانند و مطالبی که در کتاب کاشفه الحال است تأیید میکنند.[۸۹۵] با مراجعه به کتاب کاشفه الحال که با نسخه های خطی متعدّد مقابله شده[۸۹۶] و به چاپ رسیده میتوان به حقیقت رسید. وی این کتاب را به درخواست بعضی از سادات نوشته که از او خواسته بود کتابی در بیان چگونگی استدلال بر احکام شرعیه و اخذ آنها از ادلۀ اصولیه و امارات شرعیه و مقدمات استدلال بنویسد.
وی در این کتاب در رابطه با علم اصول میگوید: علمی است که مدار شریعت و اساس فقه از آن استفاده میشود، و ممکن نیست فرعی را بدون آن شناخت. سپس کتبی را در علم اصول مانند مبادی الاصول، تهذیب الاصول و منتهی الاصول علامه معرفی میکند که طلاّب آنها را بخوانند.[۸۹۷] این دیدگاه ابن ابی جمهور برخلاف دیدگاه استرآبادی است که میگوید: علم اصول از اصول اهل سنت گرفته شده است.[۸۹۸]
ابن ابی جمهور در رابطه با علم رجال و تقسیم اخبار میگوید: هر چند ما در اخبار متواتر احتیاج به علم رجال نداریم ولی در اخبار آحاد ناچاریم نسبت به حالات راوی شناخت پیدا کنیم؛ زیرا فقها که احادیث را به چهار قسم، صحیح، موثق، حسن و ضعیف تقسیم کردهاند و به سه قسم آن عمل نمودهاند مبتنی بر شناخت حالات رُوات است.[۸۹۹]
ولی اخباریان معتقدند ما احتیاج به علم رجال نداریم و ذکر اسناد از باب تبرّک و تیمم است، و تقسیم اخبار از کتب عامّه گرفته شده است.[۹۰۰]
همچنین ابن ابی جمهور معتقد است که خبر واحد بدون قرینه را حجت است،[۹۰۱] ولی استرآبادی آن را حجت نمیداند.[۹۰۲]
ابن ابی جمهور قائل است که ما در تمام احکام قطع به حکم شرعی نداریم.[۹۰۳] اما استرآبادی معتقد است در تمام احکام علم و قطع به حکم شرعی داریم.[۹۰۴]
ابن ابی جمهور میگوید: هیچ شکّی در تحقّق و ثبوت اجماع وجود ندارد و بیشتر امت اسلامی بر وجود اجماع و حجیت آن اتفاق نظر دارند.[۹۰۵] اما استرآبادی اجماع را از مخترعات اهل سنت میداند.[۹۰۶]
ابن ابی جمهور حکم عقل را قبول دارد لذا در شبهات تحریمیه قائل به برائت اصلیه است.[۹۰۷] در حالیکه استرآبادی آن را قبول ندارد.[۹۰۸]
ابن ابی جمهور ظواهر قرآن را حجت میداند.[۹۰۹] ولی استرآبادی قائل است که بدون تأیید از معصومین حجیت ندارد.[۹۱۰]
ابن ابی جمهور سنّت نبوی را حجت میداند[۹۱۱] و حال آنکه استرآبادی سنت نبوی را بدون تأیید از ائمه معصومین حجت نمیداند.[۹۱۲]
ابن ابی جمهور اجتهاد و تقلید از مجتهد را قبول دارد،[۹۱۳] ولی استرآبادی آنها را حرام میداند و میگوید: فقط باید از معصوم تقلید کرد.[۹۱۴]
به هر حال این سخن که ابن ابی جمهور از کسانی است که راه را بر اخباریان هموار کرده، با مطالبی که در آثار وی است، سازگار نیست. به قول میراز حسین نوری جز حدس و تخمین چیز دیگری نیست.[۹۱۵]
با این وصف و گذشتن از ابن ابی جمهور به عنوان شخصیتی که برخی معتقدند او پیشگام اخباریگری بوده است، محدثی که در مسیر این شائبه باشد به نظر نمیرسد. با این وصف نمیتوان اخباریگری قرون یازدهم به بعد را متکی به عمل محدثین متقدم بحرین دانست.
نتایج و پیشنهادات
الف: نتایج
وجود راویان و محدثان چشمگیر در یک منطقه، تدوین آثار حدیثی در آن، شکلگیری اندیشۀ تأثیرگذار و وجود حلقه های درسی در یک ناحیۀ جغرافیایی از شرایط و لوازم صدق عنوانِ یک مرکز حدیثی است. بیشتر این خصوصیات در بحرین قدیم وجود داشته است. خلاصهای از نتایج پژوهش در این مرکز حدیثی چنین است:
۱ـ ضمن فصل اوّل به تفصیل موقعیت جغرافیایی بحرین معرفی شد و گفتیم که منظور از بحرین در منابع تاریخی همۀ سرزمینهای ساحل غربی و جنوبی خلیج فارس بین بصره و عُمان است که امروزه شامل کویت، احساء، قطر و در نهایت مجمعالجزایر بحرین کنونی است.
-
- مهمترین مناطق تاریخی و حدیثی این منطقه هجر، احساء، مشقّر، غابه، دارین، قطیف، خَط و اوال است.
-
- مهمترین ساکنان بحرین را عربهاه تشکیل میدهند که به صورت قبائل در این منطقه حضور داشتهاند و از میان این قبایل عبدالقیس تأثیرگذارترین آنها در تاریخ تشیع و به خصوص در فعالیتهای حدیثی هستند.
۲ـ اسلام در سال هشتم هجرت با نامۀ پیامبر اکرمˆ به وسیلۀ علاءبن حضرمی به بزرگان بحرین وارد این ناحیه شد. جنگهای رده، فتنۀ خوارج، شورش صاحب الزنج، جنبش قرامطه را باید مهمترین حوادث و دورانهای اثرگذار در تاریخ بحرین دانست. بدون تردید این جریانها اثرهایی را بر فعالیتهای حدیثی و نقل و انتقال محدثان داشته است.
۳ـ از سؤالات برجستۀ این پژوهش این بود که فعالیتهای حدیثی از چه زمانی در بحرین شروع شده و دارای چه ادواری بوده است؟
-
- ضمن فصل سوم که اختصاص به دوران صحابه و راویان داشت گفته شد که منقذ بن حبان را باید اولین محدث بحرین دانست که به حضور پیامبر اکرم مشرف شد و پیام رسول خدا را برای عبدالقیس برد. او همچنین حامل نامهای از پیامبر اکرم برای مردم بحرین بود که باید این نامه را اولین سند و مکتوب حدیثی مربوط به بحرین دانست.
-
- نام ۳۸ نفر از صحابه را که از مردم عبدالقیسِ بحرین بودهاند شمردیم و همچنین متن ۱۲ نامۀ پیامبر را برای ساکنان بحرین آوردیم که نشان از آغاز عصر حدیث در بحرین است.
۴ـ سؤال دیگری که در این تحقیق در پی پاسخ آن بودیم آن است که راویان و محدثان متقدم بحرین چه حجمی از راویان و محدثان شیعه را در بر میگیرند؟